Draft:Mohammad Mazaheri
![]() | Draft article not currently submitted for review.
This is a draft Articles for creation (AfC) submission. It is not currently pending review. While there are no deadlines, abandoned drafts may be deleted after six months. To edit the draft click on the "Edit" tab at the top of the window. To be accepted, a draft should:
It is strongly discouraged to write about yourself, your business or employer. If you do so, you must declare it. Where to get help
How to improve a draft
You can also browse Wikipedia:Featured articles and Wikipedia:Good articles to find examples of Wikipedia's best writing on topics similar to your proposed article. Improving your odds of a speedy review To improve your odds of a faster review, tag your draft with relevant WikiProject tags using the button below. This will let reviewers know a new draft has been submitted in their area of interest. For instance, if you wrote about a female astronomer, you would want to add the Biography, Astronomy, and Women scientists tags. Editor resources
Last edited by MajiMazi (talk | contribs) 5 months ago. (Update) |
محمد مظاهري در سال ١٣٢٠ در اسفراين متولد شد. دوران ابتدايي را در دبستان تيرداد اسفراين و دبيرستان را در "ابو مسلم" مشهد گذراند. از دانشگاه اميركبير در مقطع كارداني رشته برق و از دانشكده فنني تبريز در رشته مهندسي مكانيك فارغ التحصيل شد. در ١٣٥٤ به سمت مدير كارگاههاي شركت برق در آمد اما پس از مدتي از آن شركت استعفا داده و به فكر تشكيل شركتي به نام "جهان افروز" افتاد: در طي تحصيل در دانشگاه به استقلال مالي مي انديشيدم، من فكر آزاده اي داشتم و مي خواستم روي پاي خود ايستاده و براي خودم كار كنم، به همين دليل با دست خالي از شركت برق استعفا داده و به فكر تشكيل شركتي به نام جهان افروز افتادم، سزمايه اوليه من بيست و پنج هزار تومان بود، من با همين مبلغ اندك كار را شروع كردم. پس از استعفا از شركت برق، شركتي تاسيساتي را بصورت آبرساني ، برق و تاسيسات ايجاد كرد. او سعي كرد منابع مربوط به كار خودش را مانند منبع گازوئيل، منبع انبساط و منبع دوجداره را در كارگاه كوچكي توليد كند كه اين عمل باعث تأثير گذاشتن در قيمت تمام شده و ايجاد كار ارزانتر و سود بيشتر گرديد. او كارش را با آبگرمكن نفتي شروع و با توليد آبگرمكن گازي ادامه داد و با خريد اولين پرس در محيط بسيار كوچكي كه داشت كار را شروع كرد و با پشتكار فراوان توانست با استفاده از طرحهاي مناسب، رنگهاي متنوع و برخورداري از مديران مبتكر، جهان افروز را در سطح بسيار بالايي مطرح سازد، بطوريكه در سال ٦٨ موفق به اخذ سه مهر استاندارد گرديد. او براي رسيدن به اهدافش توليد را اضافه كرد. براي اين كار به ماشين آلات ليشتر و فضاي بيشتري نياز داشت. اما توانست حداكثر استفاده را از توليد در كارخانه اي قديمي كه واقع در روستايي تزديك پليس راه بود ببرد و با درآمد حاصله ماشين آلات و خط توليد را به تدريج تكميل كند. لازم به يادآوري است آبگرمكن مخزني و فوري در اين واحد توليد مي شد. او در سال ١٣٧٤ زميني را در شهرك صنعتي توس فاز يك تهيه كرده و در آن جا با ديدگاه هاي وسيعي كه در توليد ايجاد شده بود كار را وسعت بخشيد. فعاليت اين واحد توليد انواع بخاري گازي و بعد از چهار سال توليد كولر آبي شد. او توانست اولين شركتي در ايران باشد كه مهر استاندارد را در كولر آبي گرفته و با استفاده از متخصصان برجسته توانست كولر آبي را در سطح ايران مطرح و جزو سه شركت مطرح ايران در توليد كولر آبي باشد كه البته بازار مشهد را تا ٨٠٪ در اختيار بگيرد. در تاريخ ١٣٨٣ جهان افروز با ٤٠٠ نفر نيرو و در مساحتي با ٤٠٠٠ متر مربع و ماشين آلاتي كه قادر به توليد ١٠٠٠ بخاري و ٨٠٠ كولر آبي مشغول به فعاليت بود، در واحد جهان افروز در شهرك صنعتي، واحد تحقيق و توسعه، واحد كنترل كيفيت و واحد طراحي مدرني ايجاد شده، واحد قالب سازي و ساخت ماشين آلات در همان واحد صورت مي گيرد. آزمايشگاه مجهز جهان افروز با تمام امكانات پيشرفته با استفاده از نيروي جوان و تعامل با دانشگاه به تحقيقات خود توسعه بخشيد. مهندس مظاهري موفقيت خود را نتيجه پشار زياد و علاقه به كار ميدانست. او در مدت سي و شش سال كه در سنگر توليد ايفاي نقش كرده از هفت صبح تا شب يطور مداوم بر مار و مجموعه توليدي نظارت كامل داشته است. اوًكار خود را كارگر ساده اي مي داند كه در اتاقش به روي همه كاركنان باز است. از مجموعه او هيچ كارگري تاكنون اخراج نشده و او هميشه سعي كرده مجموعه خود راراضي نگه دارد. وقتي به خاطرات گذشته نقبي ميزنين اندوخ را در چهره اش مي بينيم: ما سرمايه اي نداشتيم ة سرمايه را بايد از خود مجموعه بدست مي آورين كه اين مار نزديك ده تا پانزده سال طول مشيد. غير از ماهانه بسيار مختصري براي خرج زندگي هيچ برداشتي نداشتيم و هر چه كسب مي شد در واحد استفاده مي كرديم. او معتقد است واحد بزرگتر، مشكلات بزرگتري دارد، ولي آينده جهان افروز را روشن و اميدوار كننده مي بيند. بر مي گرديم به دنياي روشن خاطره ها … خاطره هايي كه زندگي سازند … خاطرات تلخ و شيرين در مسير مديران صنعت اين ديار …. خاطرات تلخ مدير صنعت هم شيرين است، يادم مي آيد با اجاره املاكم در اسفراين به تحصيل ادامه دادم و هيچ حامي و همراهي نداشتم، پدرم در يك سالگي و مادرم در دواز ه سالگي فوت كرده بودند و من ناچار بايد روي پاي خودم مي ايستادم. من به اتفاق سه نفر از دوستانم در يك اتاق اجاره اي در خواجه ربيع بدون آب و برق زندگي مي كرديم. در آن جا ما نه به راديو گوش مي داديم و نه با همديگر صحبت مي كرديم. تنها و تنها درس مي خوانديم و بس، هم اتاقي هاي من جزر نوادر دوران شدند. از خاطرات ديگر من زماني بود كه با پس انداز خودم ١٠٠ تن ورق گالوانيزه را كه صد هزار تومان بود تهيه كردم و ورقها بجاي اينكه وارد بندر عباس شود وارد شارجه شد و يك سال طول كشيد كه به دست ما برسد. در اين يك سال ما هيچ در آمدي نداشتيم و شرايط بسيار سختي را تحمل كرديم. در سال ٥٩ شريكم از من جدا شد و من تصميم گرفتم واحد پايين را بفروشم، كل واحد را به يك مليلون تومان به فردي كه خودش واحد توليدي داشت فرختم، و ده چك به من داد كه اولين چك برگشت خورد، من با مراجعه به او از وي خواستم كه واحد را به من برگرداند. او اين كار را كرد و من تصميم گرفتم تنها شروع به كار كنم و البته كارگاه تانكر سازي و دو جداره سلزي را تبديل به آبگرمكن كردم.